وقتی نیچه گریست (نویسنده‎: ‎اروین د. یالوم)

دو شخصیت معروف

دو داستان فلسفی

دو جفت عاشق و معشوق

دو مسیر روانکاوی

اینها مسایل کلی این کتاب هستند. ولی مسایل جزئی کتاب خیلی زیاد و پیچیده اند.

داستان کتاب وقتی نیچه گریست براساس واقعیت نیست. اما نویسنده‌اش تحقیق و پژوهش زیادی در مورد شخصیت‌های اصلی داستان کرده. و از اتفاقات و نامه‌های واقعی در داستان استفاده کرده. و به همین علت زیاد دور از واقعیت هم نیست و باور پذیر است.

وقتی نیچه گریست

نیچه و دکتر برویر دو شخصیت اصلی داستان هستند. که در مورد فلسفه زندگی و مشکلات‌شان با هم تبادل نظر می‌کنند.

تا قبل از فصل‌های آخر کتاب وقتی نیچه گریست، خیلی با کتاب ارتباط برقرار کرده بودم. و همزاد پنداری کامل در من شکل گرفته بود. اما در فصلهای آخر موضوعات اساسی فلسفی دنیا با نتیجه گیری و پایان ساده جمع بندی شد!

یکی از نتیجه‌های کتاب این بود که معشوق میتواند همان کارهایی که برای عاشق کرده را برای یک عاشق دیگر با همان کیفیت هم بکند. و عاشق دیگر هم میتواند تمام کارهای عاشق اول را بدون کم و کاست انجام بدهد و اساساً نباید دنبال عشق عمیقی که در ذهن می‌سازیم باشیم. و کارها و ارتباطات متقابل که این عشق ها را آتشین می‌کند میتوانند جای دیگر هم اتفاق بیافتن و خلاصه اگه اسیر دل شوی نابود میشوی و باید از عقل بیشتر در مسایل عشقی استفاده کنیم!!!

در آخر کتاب دکتر برویر با یک هیپنوتیزم تمام مشکلات فلسفی که در فصل‌های قبل مطرح کرده بود برطرف کرد و خوب شد و به تمام سوالاتش پاسخ داد!

من شخصاً دنبال جواب سوالات دکتر برویر بودم و از این راه حل هیپنوتیزمی خوشم نیومد و ناراحت شدم.

ای کاش نویسنده چند سال برای فصل‌های آخر کتاب وقت می‌گذاشت شاید بعداً نظرش عوض میشد یا با پایان باز کتاب را تمام میکرد!

در کل کتاب عالی بود و ارزش خواندن داشت و در طول کتاب خیلی چیزها میشود از نیچه و دکتر برویر یاد گرفت.