دره سیلیکون یکی از عجیبترین مکانهای دنیاست. که پدر و مادر همه فناوریهای جدید آنجا با هم آشنا میشوند. ازدواج میکنند و در نهایت بچه دار میشوند!
قبل از hp آنجا تکنولوژی ها زیادی درست شده بود. ولی از زمان شروع فعالیت هیلوت و پکارد(hp) رسما تحول بزرگی اتفاق افتاد. و شرکتهای بزرگی آنجا متولد، بزرگ و بزرگتر شدند. مثل اینتل، گوگل، مایکروسافت، فیسبوک، اچ پی، اوراکل، زیراکس، سیسکو، ای بی و …
فکر میکنم به اندازه کافی مطب، مقاله و فیلم در مورد معرفی و شگفتیهای این دره وجود دارد. که نخواهم در مورداش توضیح بدهم. اما این سوال مطرح میشود؟ که چه چیزی باعث شده که بزرگترین فناوریهای و بیشترین سرمایهها در این منطقه شکل بگیرند؟!
بزرگترین عامل این قضیه وجود دانشگاه استنفورد و از آن مهمتر وجود استادهای مثل فردریک ترمن بوده است. که روح و اعتماد به نفس کارآفرینی، خلق و گسترش ایده را در دانشجوهایشان دمیده بودند!
دانشجوها و انسانهای مستقر در دره سیلیکون در صورت داشتن مقدار معینی از هوش دچار ویروسی به نام “مامیتوانیم” میشوند. که مطمنم با حرف و شعار تولید و منتشر نشده است. این ویروس چنان یک انسان باهوش را در بر میگیرد که مانند بیمار غیرقابل کنترل تمام زندگی خودش را صرف یادگیری و تولید یک تکنولوژی میکند. که یک مشکل از بشریت را حل کند. و جالب تر اینکه انگیزه شخص برای خلق یک نوآوری و حل مسئله انگیزه مادی نبوده و نیست. هرچند ممکن است سرمایه زیادی برای او و شرکایش و سرمایه گذارهایش ایجاد کند!
آدمهای باهوش و مریض دره سیلیکون به دودسته تقسیم میشوند:
- اشخاصی که خلاق و خوره هستند و دچار ویروس “مامیتوانیم” شدند.
- اشخاصی که دو چیزو زیاد دارند، سرمایه و دل گنده (گاز پیکنیکی) که روی اشخاص شماره ای یک با ریسک بالا و بررسی سرمایه گذاری میکنند.
این دو دسته در دره سیلیکون میان و میروند و در هر رفت و آمد یک چیز جدید با مقدار زیادی سرمایه تولید میشود!
چیزی که بیشتر از این دو دسته، آدم را شگفت زده میکند آموزش و انتقال تجربه بطور مدام به افراد جدید و کسانی که دچار ویروس شدند، هست. همه آدمها در دره در حال آموزش دادند، آموزش دیدن و انتقال تجربیات و افکار و ایده ها خودشان هستند بدون اینکه ترسی از دزدیده شدن ایدههایشان و افکارشان داشته باشند چون میدانند که مهمتر از ایده نحوه اجرا و گسترش ایدهاشون است. و برای اینکار نیاز دارند که نقاط ضعف ایده را با صحبت با دیگران پیدا کنند و از تجربه دیگران در مورد ایدهاشون استفاده کنند.
این جو خارق العاده حاکم بر دره سیلیکون به واسطه وجود دانشگاه استنفورد، دانشگاه برکلی، شرکت های بزرگ فناوری، شرکتهای رشددهی و شتابدهی و سرمایه گذاران(که خودشون دچار ویروس بودند و هستند)، بوجود آمده که یک نیروی ماوراء طبیعی در دره ایجاد کرده که هیچ جای دنیای وجود ندارد و اصلا قابل کپی برداری نیست.
حالا بعد از شناخت دره سیلیکون بعنوان نوک هرم خلاقیت و نوآوری یک سری فکرها در ذهنم موج میزند که جالب است:
- برای دچار شدن به ویروس “مامیتوانیم” و آخرین دستاوردها و تکنولوژیهای روز دنیا باید در جو دره سیلیکون بود؟ اصلا این جو چه شکلی هست؟!
- آیا هر کشور بسته به میزان پیشرفتش مساله و نیازهای متفاوتی دارد که میتواند با الگو برداری از دره سیلیکون این مسائل را حل کرد و نیازهایشان را برآورده کرد؟
- لذت تولید و خلق یک مسئله در نوک هرم بیشتر است یا در کف هرم؟!
- علم بهتر است یا ثروت؟ کدام لذتش بیشتر است. کار کنیم پول در بیاوریم بخوریم و تفریح کنیم یا بدنبال آموزش، یادگیری و حل مساله باشیم و نوآور باشیم؟
پانوشت:
الف – اکوسیستم دره سیلیکون
- شکل گرفتن ایده
- گاراژهای کارآفرینی
- دانشگاه ها و موسسات پژوهشی
- شکل گرفتن کسب و کاررشد و توسعه
- تشکیل شرکت
- تشکیل تیم مدیریتی
- توسعه محصول
- تدویل برنامه و روند بازار
- رشد و توسعه
- تولید ارزش و برداشت محصول
ب – آیا یاددادن و کمک کردن به بچه های ایران برای آرزو داشتن و رسیدن به آرزوهایشان میتواند مهمترین آرزوی من باشد ؟!
ثبت ديدگاه